داستان مقاومت کُردها علیه کشف حجاب رضاخانی
رویکرد ضد حجاب کار اشتباهی بود، چرا که نه تنها اصلا مملکت به آن احتاجی نداشت؛ بلکه با فرهنگ ملی ایرانی نیز همخوانی نداشت و این مسئله بیشتر مربوط به سفر زضاخان به ترکیه و دیدار او با آتاتورک بود.
رویکرد ضد حجاب کار اشتباهی بود، چرا که نه تنها اصلا مملکت به آن احتاجی نداشت؛ بلکه با فرهنگ ملی ایرانی نیز همخوانی نداشت و این مسئله بیشتر مربوط به سفر زضاخان به ترکیه و دیدار او با آتاتورک بود.
اولین وسوسههای فراگیر بیحجابی در ایران، نه از آسمان بارید و نه سیبی بود که شیطان، هوس گاز زدنش را به جان کودکان و نوجوانان مدرسه رو و درسخوان انداخته باشد. یعنی از ۱۰۰ سال هم بروید عقب تر! شاید پیشتر ازاین که نخستین فرنگ رفتههای ایرانی ، به وطن برگردند و درباره فرهنگ و تمدن فرنگیها ، بَه بَه و چَه چَه راه بیندازند، انگیزهها و جاذبههای «بیحجابی» به گوش و دل خیلی از ایرانیها رسیده بود.
خدیجه دیوار مقابل را گرفته بود و میرفت. هنوز چند قدم دور نشده بود که آژان مثل گربههای چاق محله، دنبال سرش دوید، دست انداخت و چادر را ازسر خدیجه کشید. توقع داشت جیغ بزند، برگردد سمت خانه و از پشت در بد و بیراه بگوید. خدیجه اما برگشت، زل زد به چشمهای بی حیای آژان و خیلی کم رمق خندید!
با هزار بدبختی دخترها را بیدار کرد و راه انداخت طرف حمام. چند ماهی میشد که خانه نشین بود و رنگ کوچه، دکان و حمام را ندیده بود. آفتاب نزده هم، ترگل و ورگل از حمام زد بیرون به هوای اینکه شیخ غلامحسین یکی دو کوچه پایین ترمی رسد، بقچهها را میگیرد و تا خانه همراهیشان میکند.
سیاست مدرنسازی رضاخان که انگار پیشتر ازهرکاری و هر مهمی سراغ ظاهر، لباس و پوشش زنان و مردان ایرانی رفته بود، به جای اینکه بتواند همه زنان ایرانی را یکپارچه و متحد کرده و از توان فکری و فرهنگی آنان برای توسعه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بهره بگیرد، درعمل، سبب گسست اجتماعی در میان آنان شد.