به گزارش «ایام»؛ به مناسبت یوم الله ۱۳ آبان، روایتی از دو سند لانه جاسوسی در مورد آیت الله دکتر سید محمد بهشتی از نظرتان میگذرد:
رابرت ارنست هایزر، ژنرال ۴ ستاره نیروی هوایی آمریکا بود. وی در جنگ جهانی دوم حضور داشت و در زمان خود، تمام مدالهای افتخار نیروی هوایی آمریکا را تصاحب کرد. در جریان تسخیر لانهی جاسوسی آمریکا در تهران، اسنادی پیدا شد که یکی از آن اسناد مربوط به دیدار ژنرال هایزر با شهید بهشتی بود. سندی که باعث شایعات زیادی شد و انگشت اتهام به سمت شهید بهشتی رفت. در ادامه به اتفاقاتی میپردازیم که با یافتن این سند پیش آمد.
ممنوعیت انتشار سند مذاکره شهید بهشتی با ژنرال هایزر
در همان ساعات اولیه تسخیر لانه جاسوسی، اکثر اسناد فوق سری سفارت آمریکا در تهران پودر یا رشته رشته شده بود و قابل بازیابی نبود اما بروس لینگن که کاردار سفارت آمریکا بود، صبح روز ۱۳ آبان بی احتیاطی بزرگی میکند و حدود ۵۰ سند مهم که درباره آخرین وضعیت فعالان سیاسی ایران مانند شهید دکتر بهشتی، مهدی بازرگان و ابراهیم یزدی بوده را برای مطالعه به دفتر خود میبرد و پس از آنکه تصمیم میگیرد به دیدار قطبزاده برود، این اسناد را به خزانه اسناد بر نمیگرداند و روی میز کارش رها میکند.
مدتی بعد، شایعه شد که سندی علیه آیت الله بهشتی مبنی بر دیدار ایشان با ژنرال هایزر در زمستان ۵۷ در سفارت پیدا شده است. مجاهدین خلق و گروههایی که مخالف حزب جمهوری اسلامی بودند، میگفتند: بهشتی روابط جدی با سفارت آمریکا دارد.
اسناد لانه جاسوسی توسط تیمی به سرپرستی حسین شیخالاسلام جمعآوری و ترجمه میشد و در اختیار شورای هماهنگی قرار میگرفت. اعضای شورا بعد از خواندن سندها تصمیم میگرفتند که کدام یک از سندها صلاحیت انتشار دارد.
سند مربوط به دکتر بهشتی در همان روزهای اول بازیابی شد و آماده انتشار بود اما اعضای شورای هماهنگی اسناد بنا به دلیلهای نامشخص، حاضر نشدند این سند را افشا کنند. گویا مشکلهای ریشهای با حزب جمهوری اسلامی مانع از روشنگری افکار عمومی میشد اما دانشجویان حزب جمهوری که اقلیت ۲۰درصدی در سفارت بودند، نسبت به منتشر نشدن این سند اعتراض داشتند که یا باعث اخراج آنها از لانه شد و یا از دسترسی به اسناد و اطلاعات محروم شدند.
سند مربوط به دکتر بهشتی، ۲۹ سال در اختیار محمد موسوی خوئینیها بود و چند سال بعد از شهادت دکتر بهشتی و بعد از گذشت ۲۹ سال از سالروز اشغال تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران، برای اولین بار در نشریه موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی منتشر شد.
سند فوق، شرح دیدار کاردار سفارت آمریکا و مسئول میز ایران در وزارت امور خارجه آمریکا با دکتر بهشتی بود که یک هفته قبل از تسخیر سفارت آمریکا در تهران، دیدار داشتند. [۱]
ممنوعیت انتشار سند شهید بهشتی باعث بروز اختلاف بین دانشجویان و شورای هماهنگی شد
فائزه مصلحی: نسبت به بعضی از عملکردهای شورای هماهنگی اعتراض داشتیم اما نمیتوانستیم اعتراض خود را بیان کنیم؛ مسائل را با احتیاط در جمع خودی، تحلیل میکردیم چون میترسیدیم دیگر اجازهی ورود به لانه را به ما ندهند. به همین دلیل، گروه ما از مجموعه جدا شد و به قسمت شمالی سفارت رفتیم.
زمانی که سند شهید بهشتی، صلاحیت انتشار نگرفت بین دانشجوها و شورای هماهنگی اختلاف پیش آمد. حرف ما مطالبهگری بود و میگفتیم: اگر سند موجود بوی خیانت میدهد باید اعلام شود، اگر هم نشان از تایید دکتر بهشتی است، باید بگویید تا فشار از روی شهید بهشتی برداشته شود.
این قضیه برای من خیلی مهم بود. آقای مختاری را کنار کشیدم و از او در مورد این سند سوال کردم. آقای مختاری به من اطمینان داد که سند در تایید شهید بهشتی است و گفت: شهید بهشتی با آمریکاییها دیداری داشته است و با آنها محکم برخورد کرده است. من خیلی خوشحال شدم و گفتم: پس چرا شورای هماهنگی اعلام نمیکند که سند در تایید دکتر بهشتی است؟ گفت: نمیدانم!!!
انگشت اتهام گروههای سیاسی و حتی افراد مذهبی به سمت شهید بهشتی بود چون شبهه ایجاد شد که دکتر بهشتی در ماجرای سند، خیانتکار هست یا نه؟
من معتقدم برای منفی کردن ذهنها نسبت به حزب جمهوری اسلامی، محتوای سند را عمدا افشا نکردند. شهید بهشتی در راس حزب جمهوری بود، اگر نگاهها نسبت به ایشان منفی میشد، حزب هم زیر سوال میرفت. افشا نکردن سند، برنامهریزی شده بود.[۲]
محتوای مذاکره شهید بهشتی با ژنرال هایزر
حسین شیخ الاسلام: سندهای CIA، پنتاگون و وزارت امور خارجه در قسمتهای جدا نگهداری میشدند. من به عنوان مترجم روی سندهای CIA کار میکردم. سند شهید بهشتی جزء سندهای وزارت دفاع بود. نمیفهمم چرا این سند را همان موقع منتشر نکردند. در انتشار اسناد، بیشترین ظلم به دکتر بهشتی شد. ایشان یکی از بزرگترین کارهای انقلاب را به دستور امام انجام دادند اما هنوز ارزش کار شهید بهشتی شناخته نشده است.
آمریکاییها میدانستند که ایران به دلیل همجوار بودن با شوروی (بزرگترین رقیب آنها) و همچنین تسلطی که بر تنگه هرمز دارد، یکی از مهمترین نقاط جهان است. آمریکا با تسلط بر ایران، مدیریت جریان نفت از خلیج فارس و تنگه هرمز را در دست داشت و از این طریق قدرتهای اروپائی، چین، ژاپن و هند را کنترل میکرد.
طبق اسنادی که پیدا کردیم، سفارت آمریکا در تهران نسبت به وزارت خارجه و ساختار تصمیمگیری مستقر در واشنگتن دید بهتری از انقلاب ایران داشت.
چند روز مانده به پیروزی انقلاب، آمریکائیها فهمیدند ساختار اطلاعاتی آنها نسبت به انقلاب ایران اشتباه بوده است. برای همین، یکی از بهترین نیروهای خود یعنی ژنرال هایزر را برای مذاکره به ایران فرستادند.
مذاکره با هایزر کار بسیار بزرگی بود که شهید بهشتی به دستور امام انجام داد. امام خمینی میدانست منطق و برخورد شهید بهشتی در حد بالایی است و در این قضیه سربلند بیرون خواهد آمد.
یکی از مهمترین کارهای سیاسی در کل تاریخ ایران، همین مذاکرات شهید بهشتی با ژنرال هایزر است. شهید بهشتی با قدرت بیان و استدلال بالایی که داشت به هایزر فهماند که حمایت آنها از شاه و احترام نگذاشتن به عقیدهی ملت ایران به ضرر آمریکا است؛ هر چند باعث کشتار بیشتری خواهد شد اما سرنوشت انقلاب ایران را عوض نخواهد کرد.
نتیجهی مذاکره این شد که آمریکاییها نصیحت ژنرال رابرت ارنست هایزر که برگرفته از صحبتهای شهید بهشتی بود را گوش کردند. آنها نمیتوانستند مقابل پیروزی انقلاب بایستند اما از لجاجت بیشتر و استمرار کشتار در ایران دست برداشتند.
دیدار بروس لینگن با شهید بهشتی
هنگام تسخیر لانه جاسوسی، لینگن عالیترین مقام آمریکایی جزء ۵۲ گروگان آمریکایی بود. سند زیر شرح دیدار دیدار وی با شهید بهشتی است که لینگن به صورت محرمانه برای واشنگتن میفرستد و دانشجویان پیرو خط امام، سند را در سفارت آمریکا پیدا میکنند.
بروس لینگن: من و هنری پرشت در ۲۷ اکتبر [۱۹۷۹، ۷ آبان ۱۳۵۸] با دکتر محمد بهشتی که با [امام] خمینی [ره] پیوستگی نزدیکی داشت، در اتاق انتظار ساختمان سنا ملاقات کردیم.
بهشتی به مشکلات در حمل قطعات یدکی نظامی از آمریکا به ایران و قراردادهای تجاری و همچنین شایعات گسترده در مورد دخالت «سیا» در کردستان اشاره کرد و گفت: در برخورد با مسائل تجاری علاوه بر جنبههای عادی تجاری باید دیدگاه سیاسی نیز در نظر گرفته شود و همچنین مقدار زیادی از وجوه ایران در آمریکا توسط دادگاهها مسدود شدهاند که دولت آمریکا برای حل این مشکل باید حمایت خود از ایران نشان دهد. او گفت: اظهار حمایت دولت آمریکا از انقلاب کفایت نمیکند بلکه به جای حرف باید عمل کند.
او گفت: شاه پنجاه سال تباهی را بر ملت ایران تحمیل نموده است. ملت ایران نمیتوانند تحمل کنند که آمریکا و یا هر کشور دیگری از او حمایت کند.
در مورد شاه، من گفتم: ما شاه را به عنوان یک مقام مسئول در ایران به رسمیت نمیشناسیم و از دولت موقت به رهبری بازرگان حمایت میکنیم و به شاه تأکید کردهایم که به هنگام اقامت در آمریکا هیچگونه فعالیت سیاسی نباید داشته باشد.
در برابر شایعات مربوط به فعالیت سیا در کردستان و مناطق دیگر ایران گفتم: این شایعات مطلقاً بیاساس میباشند. نه سیا و نه هیچ نهادی از دولت آمریکا به هیچ شکلی در هیچ یک از فعالیتهایی که به تمامیت ایران لطمه بزند، شرکت نداشتهاند. من بر اساس اطلاع کامل از فعالیتهای دولت آمریکا در ایران چنین تضمینی به او دادم، در هر حال ایجاد آشوب در کردستان از هر طریقی که باشد کاملاً بر خلاف منافع ملی خودمان خواهد بود.
پرشت گفت: در واشنگتن ایرانیانی با دفتر او تماس میگیرند که از طبقات متوسط و متخصص ایران هستند و مخالف شاه هم بودند، ولی اکنون از ایران فرار کردهاند چون احساس میکنند برای آنها در جو سیاسی جدید جایی وجود ندارد. او از بهشتی خواست تا موضع رهبری انقلاب را در برابر این افراد و ایرانیانی که به طور فزاینده نسبت به پیشرفت انقلاب سرخورده و ناامید شدهاند، روشن کند.
بهشتی گفت: رهبر متوجه است که نمیتوان به دور ایران حصار کشید و آن را از تأثیرات خارجی و منافع تجارتی و تخصصی که به آنها احتیاج است، منزوی ساخت. در مورد یک میلیون اقلیت هم، همین موضع اتخاذ میشود ولی به آنها اجازه داده نخواهد شد که نظرات خود را به اکثریت ۳۵ میلیون ایرانی که از انقلاب و اهداف آن حمایت میکنند، دیکته کنند. اگر لازم باشد این تودههای میلیونی جمعیت ایران راه خود را به تنهایی طی خواهند نمود و در مدت ۲۰ سال میتوانند آنچه را که با رفتن این طبقه از دست دادهاند و منافعی که این یک میلیون اقلیت برای کشور داشته است، جبران کنند.
بهشتی تأکید کرد که هدف رهبری جلب حمایت اقلیت است و در جهت آن کوشش میکند ولی به هیچ صورتی اکثریت به این اقلیت کوچک اجازه نخواهند داد تا اهداف انقلاب اسلامی که ملت ایران خواهان آن هستند را تباه سازند. همانطور که قبلا گفته بود این اهداف شامل جامعهای میشود که آزاد، مترقی و پیرو اصول اسلامی باشد.
بهشتی از لحاظ فکری، شخصیتی اثرگذار دارد. او با اعتماد به نفس فوقالعاده و به طور آرام و شمرده زبان انگلیسی را به خوبی صحبت میکرد. رفتار او در تمام مدت، آرام بود. به نظر میرسید که سعی داشت به ما بفهماند که بهبود روابط بیشتر به نفع آمریکا است تا به نفع ایران و در امر بهبود روابط آمریکا و ایران، بار اصلی را به دوش آمریکا گذاشت. حرفهایش نشان از این داشت که ایران انقلابی از حمایت و تفاهم آمریکا استقبال خواهد نمود ولی به هیچوجه به آمریکا وابسته نخواهد بود.[۳]
تنظیم: زهرا قوامیفر
[۱] جودوی، حسین / دانشجویان و گروگانها/انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ ۱۳۹۲/صفحه:۳۸۵-۳۸۶
[۲] جودوی، حسین / دانشجویان و گروگانها/ انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ ۱۳۹۲/ صفحات ۳۸۵و ۳۸۶ ، ۲۲۵ و ۲۲۶
[۳] جودوی، حسین / دانشجویان و گروگانها/ انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ ۱۳۹۲/ صفحات ۳۸۶ تا ۳۹۰
دیدگاهتان را بنویسید