به گزارش «ایام»، حسین کمیلی؛ فعال فرهنگی و اجتماعی در صفحه شخصی خود در شبکههای اجتماعی به بهانۀ سالگرد فوت ژنرال موسی خان؛ فرمانده کل نیروهای مسلح پاکستان که در حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شده است، از غفلت متولیان حرم نسبت به استفاده از ظرفیتهای اینچنینی آستان قدس رضوی در راستای ایفای نقش تمدنی خود میگوید و از این رهگذر بر لزوم توجه بیش از پیش به کارکردهای اجتماعی حرم مطهر رضوی در راستای نقشهای تمدنی مشهد میپردازد. متن این یادداشت را در ادامه میخوانید:
ژنرال موسی خان، که در برهه مهمی، فرمانده کل نیروهای مسلح پاکستان بوده است و همسرش بانو گلشاه، وصیت میکنند که در حرم دفن بشوند و میشوند؛ اما سؤال این است که حرمداران، چه تصویری از حرم و دایره تأثیرگذاری آن و امثال موسی خانها و بانو گلشاهها داشته و دارند و این تصویر، چه اهمیتی دارد و این یک مسأله بنیادین است یا فرعی است؟ ادعای این نوشته این است که در ارزیابی اینکه اساساً آیا حرمداری ما متناسب با حرکت تمدن اسلامی و گام دوم انقلاب هست یا نیست، شاخص اصلی، سنجش دایره وسع حرم است و در حد توان به این مسأله میپردازم…
هزاران هزار امثال موسی خانها و بانوگلشاهها، هرساله به حرم میآیند، اما مشهد و کشور و امت اسلامی، هیچ بهرهای از این حضور نمیبرد! عجالتاً تقریباً نه پیوند هدفمندی با آنها شکل میگیرد، نه هم افزاییای رخ میدهد و نه…
آیا باز هم میتوانیم بگوییم حرم کارهای نیست؟! معتقدم که ناکارآمدی در نقشهای تمدنی مشهد و حتی ایران، بخاطر غفلت حرمداران از رسالت اصلیشان، مضاعف شده است چون حرم، مزیتهایی دارد که هیچ جایی ندارد و این مزیتها به نفع حرکت تمدنی امت، فعال نشده است…اما:
آیا نگرانیم که پرداختن به ظرفیتهای تمدنی حرم مطهر ما را از خدمت رسانی (در امور جاری) متناسب با شأن زائرین، غافل کند؟! کدامیک تقدم دارند و چرا؟ قبول که حرم باید تمیز و زیبا و به سامان باشد، ولی حد توجه به آن چقدر است؟ بررسی تجربه مساجد، در این زمینه بسیار عبرتآموز است؛ آیا مساجد زیباتر، تمیزتر و مجهزتری که الان داریم، مساجد موثرتری هستند؟ اگر صرفاً ده، پانزده نفر در یک مسجد در دل یک محله بیست هزار نفری نماز بخوانند، میشود گفت این مسجد، «جماعت» ایجاد کرده است!؟ آیا بهعنوان مسجددار میتوانیم بگوییم که با تمیزی و سکوت و آرامشی که ایجاد کردهایم و انجام مستحبات نماز، وظیفه اصلیمان انجام شده است!؟ مگر نه اینکه کارکردهای اجتماعی مساجد، مایه حیات آنها و حضور جماعتاند؟ چه بسا مساجد بسیار سادهای که مسجدداران، در حد مواظبت از عدم نجاست مسجد، مراقبت شدید میکنند، ولی حیات پرشور تعامل و تعاون مؤمنین در آن، بسیار بیشتر است؛ لوکس نیست، ولی همیشه تمیز است چون جماعت مؤمنین مثل پروانهای دور آن میچرخند و خانه خدا برایشان خانه خودشان است؛ خانه مردم. البته که به مسجد میرسند، ولی فراموش نمیکنند که گرهگشایی از مؤمنین، اولویت است. روی فرش ساده مسجد هم میشود نماز خواند، ولی نمیتوان گرسنگی همسایه مسجد را تحمل کرد.
راستی فلسفه زیارت چیست؟ آیا دین و اهلبیت علیهم السلام، امثال این کارکردها (زیارت و…) را در تضاد با رسالتهای اصلی دین که اقامه دین در همه ساحتهای زندگی و تحقق حیات طیبه است میدانند یا مکمل آنها؟! اساساً چرا به باب تزاحم فکر میکنیم؟ نکته کلیدی همین است که محدودیتهای مالی در مراکز دینی، اساساً ریشه در غفلت از کارکردهای اجتماعی آنها دارد. حالا دوباره از خودمان بپرسیم، تمرکز بر خدمات و زیرساختها در حرم، (در دراز مدت) خدمت به همین مسأله در حرم است یا ضد آن؟ آیا اگر با کمبود مشارکتهای مردمی مواجهیم نباید در کارکردهای اجتماعیمان که شوق عاشقان اهلبیت را برمیانگیزاند تجدید نظر کنیم؟ این یک سوال بنیادین است…
امروز سالگرد فوت ژنرال موسی خان بود و جمعی از پاکستانی ها با هماهنگی مدیریت محترم حرم، بر سر قبر او حاضر شدند و فاتحهای خواندند. ظاهرا موسی خان چون از مفاخر پاکستان است، اول در شهرش، کویته دفن می شود ولی مجددا با اصرار خانواده برای عمل به وصیت ایشان، نبش قبر! و به مشهد منتقل می شود…
دیدگاهتان را بنویسید