به گزارش «ایام»، دکتر محمدرضا قائمی نیک؛ عضو هیئت علمی دانشگاه رضوی در صفحۀ شخصی خود در شبکههای اجتماعی اقدام به انتشار یادداشتی با عنوان روضههای عدالتخواهانه و روح سرمایهداری کرده است که متن کامل آن را در ادامه میخوانید:
یکی از سبکهای عزاداری امسال در ایام شیوع کرونا، روضههای عدالت خواهانه بود. از سخنان همیشگی استاد حکیمی که بگذریم، صحبتهای آقای امیر مهدی حکیمی در برنامه سوره شبکه چهار (تصویر الف) تا پستهای نقد سرمایه داری ایرانی مخصوصاً در مشهد: از روضهٔ شب تاسوعای دکتر سید مجید حسینی برای خانوادهای حاشیه نشین که در کنار هم و غمشان برای بی عدالتی کنکور در این ایام عزا ارزشمند بود تا روضهٔ شب هفتم دکترسعید شعرباف که به ماجرای پر غصهٔ طرح طاش پیرامون حرم امام رضا (ع) اختصاص یافت (تصویر ب) و یا روضهٔ صاحب پِیج مکتوبات که بازهم به کوه خواری کمربند جنوبی شهر مشهد علیرغم تصریحات منتقدانهٔ پنج سال قبل مقام معظم رهبری در همین موضوع اشاره میکرد (تصویر ج) یا حتی نوشتههای صادق شهبازی.



احتمال دارد بخشی از این روضههای عدالتخواهانه، ناشی از انباشت سیاستهای هفت سال گذشتۀ دولت فعلی باشد، اما شاید هم این روضهها نشان میدهد که سرمایهداری، آنهم در شهر «مذهبی» مشهدالرضا(ع)، مدفن امام هشتم(ع)، پایتخت فرهنگی جهان اسلام و یکی از ارکان تمدن نوین اسلامی، تبدیل به یک کلان مسئلۀ اجتماعی شده است. مخصوصاً که این روضهها، روضههای نظری و انتزاعی نیستند، روضههای عینیِ انضمامی است.
اگر سرمایهداری را یکی از موالید اصلی تمدنِ مدرن غربی و اوجش را هم حلول یافته در ایالات متحدۀ آمریکا بدانیم، قطعاً مبارزه با سرمایهداری، مبارزه با یزید و شیطان بزرگ زمان است. این مولود نامبارک که به مثابه یک سیستم، فراتر از این فرد و آن فرد عمل میکند و مصداق اسلامآمریکایی حضرت امام خمینی (ره) است، همچون شیطان میتواند همه را وسوسه کند و به کام خویش بکشاند. با این حال در اینجا نمیخواهم دوباره به این مصادیق عینی انضمامی اشاره کنم، بلکه به نظرم هر مسئلۀ انضمامی تا زمانی امکان استمرار و حیات و بقاء دارد که با چارچوبهای نظری توجیه شود و در باورهای مردم، بعنوان امری عادی نهادینه شود. سرمایهداری، هرچند ظهور و بروزش، در زندگی عینی و انضمامی است، اما حدوث و بقائش وابسته به بنیانهای فلسفی و حتی کلامی است که برای آنهایی که قدری آشنایی با آراء آدام اسمیت و وبر و مارکس و زیمل و زومبارت و پارسونز و … دارند، روشن و واضح است. اقتصاد لیبرال و بازار آزاد در توجیه سرمایهداری، همچون تئودیسی (نظریه عدل الهی مسیحی-یهودی) عمل میکند و روح سرمایهداری از دلِ یک فرقۀ مذهبی همچون کالونیسم سربر میآورد. به نظر میرسد مبارزه با این روح شیطانی به تعبیر فاوست گوته و البته به مثابه یک سیستم اجتماعی و فراتر از این فرد و آن فرد، نیازمند مواجهۀ انتقادی کلامی فلسفی با بهرهگیری از تراث اسلامی است که فقدانش، نه تنها در فضای فکری مشهد و حوزههای علمیه آن، بلکه در کلِ کشور اسلامیِ ما مشهود است. سرمایهداری، به استناد آراء این دانشمندان غربی، نه تنها با عدلِ شیعی که امیرمهدی حکیمی بر آن تاکید دارد، در تضاد است، بلکه التزام نظری و عملی ما دلسوختگان اباعبدالله الحسین (ع) به توحید و نبوت و امامت و معاد را هم به مخاطره میافکند.
دیدگاهتان را بنویسید