به گزارش «ایام» متن پیش رو گزیدهای از مصاحبه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با حجتالاسلام صرافان، مدیر مسجد صنعتگران مشهد است که برای نخستین بار منتشر میشود. متن گفتار را در ادامه میخوانید:
«إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاَهَ وَآتَى الزَّکَاهَ وَلَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللّهَ فَعَسَى أُوْلَئِکَ أَن یَکُونُواْ مِنَ الْمُهْتَدِینَ» «مساجد خدا را تنها کسانى آباد مىکنند که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده و نماز برپا داشته و زکات داده و جز از خدا نترسیدهاند پس امید است که اینان از راهیافتگان باشند» (سوره توبه آیه ۱۸)
آیه با «إِنَّمَا» شروع میشود که این هست و غیر از این نیست؛ فقط و فقط! یأمر فعل مضارع و مفهوم استمرار را میرساند – جریان مستمر آباد سازی مساجد؛ چنین توقعی را خداوند متعال دارد. مساجد باید دائم پویا باشند تا پایا باشند و بمانند؛ اگر یک لحظه از پویایی بمانند تبدیل میشوند به ضد مسجد و غیر از مسجد. چه کسانی هستند که در عرصه پویایی و آباد نگاه داشتن مسجد باید در خط مقدم باشند و سبقت بگیرند از همدیگر؟ کسانی که این ویژگی را داشته باشند:
ایمان شرط آبادسازی
۱- «من امن بالله» اعتقاد به خداوند متعال. اعتقاد به اینکه این عالم با مدیریت حکیم قدیر و علیم دارد اداره میشود. اعتقاد به غیب! عالم همانی نیست که ما داریم میبینیم. حقیقت عالم غیر از این است این پوسته و ظاهر عالم است.
اعتقاد به ابدیت
۲- «الیوم الاخر» ایمان داشته باشد به این که من موجودی هستم ابدی. پس کسی میتواند در آبادسازی مساجد موفق شود که امن بالله و یوم الاخر باشد. توجه شود که آبادسازی غیر از کار با سیمان و گچ و … است. پس دیدگاهش نسبت به هستی این است که دلش گره خورده با مهر به خدا و ایمان به ابدیت.
برنامه آبادسازی مساجد
۳- وأَقَامَ الصَّلاَهَ و آتَى الزَّکَاهَ. این هم برنامهای است که این افراد در مسجد دارند: اقامه صلاه و ایتاء زکات- نمیگویند که در مسجد نماز میخوانند چون معلوم است مسجد محل نماز خواندن است،گفتن ندارد- بلکه در مسجد اقامه نماز میکنند. اقامه، فرهنگ سازی وجریان سازی است. یعنی علاوه بر آنکه خودشان جریان هستند، از مسجد جریان اتصال به خدا و جریان ارتباط مردم با خدا را هدایت و مدیریت میکنند. تبعاً عوامل و موانع اقامه صلاه را شناسایی میکنند؛ آدمهایی نیستند که نسنجیده و ارزیابی نکرده کاری را آغاز کنند . بعد به این نتیجه میرسند که یکی از موانع جدی اقامه صلاه- یعنی گره زدن دل مردم با خداوند مهربان- خلاء های اقتصادی و محرومیت های مادی است؛ چرا که «من لامعاش له لا معاد له» یا «کاد الفقران یکون کفراً». یک موقع هست به صورت جزئی و فردی قرار است افراد با خدا آشتی کنند و به او متصل شوند، در آنصورت ممکن است موارد از حیث مسائل مادی در مضیقه باشد، اما اتصالشان به خدا خیلی هم آسان و محکم باشد و اقتصاد خللی در ارتباطشان ایجاد نکند. اما بطور کلان، اگر قرار است این اتصال به خدا یک جریان باشد، یک وضع فراگیر باشد، یک فرهنگ باشد، لازم است موانع جدیاش -از جمله خلاءها و نیازهای اقتصادی در جامعه مورد توجه قرار بگیرد و کسانی که در مسجد برای موضوع اقامه صلاه – یعنی اتصال دل مردم به خداوند متعال- فعال هستند، دغدغه عدالت اقتصادی را در جامعه داشته باشند.
اعطای زکات یا ایتای زکات؟
«ایتای زکات» همان کمک کردن و حضور یافتن در تیمی است که همان تیم برای اعتدال اقتصادی در جامعه تلاش میکند. چون آیه نمیگوید زکات میدهند، بلکه میگوید زکات را پای کار میآورند. ایتاء زکات است نه اعطا زکات. نکته اصلی آیه به نظر من اینجاست «وَلَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللّهَ» از غیر خداوند حساب نمی برند. اگر ما قرار باشد از غیر خداوند حساب ببریم، نمی توانیم در تعمیر مسجد موفق باشیم. کسانی میتوانند در فعالسازی و فعال نگهداری مسجد به طور جدی به نتیجه برسند و این بحث را مدیریت کنند که لَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللّهَ . برایشان این فقط مهم است که آیا این کاری که من میخواهم انجام دهم خدای متعال از این کار راضی هست یا نه. به نظر میرسد که در این آیه خداوند متعال، ساز و کار تعمیر مسجد را هم دارد بیان میکند. اگر کسانی که دغدغه آباد و فعال نگه داری مسجد را دارند این ۲ جمله اقامه صلاه و ایتاء زکات را به طور جدی، نه به طور شعاری و ظاهری پیگیری کنند، خود به خود مسجد فعال میشود.
مسجد جذاب، چه مسجدی است؟
بعضی دغدغه این را دارند که چه کار کنیم که مسجد برای مردم و نسل جوان جاذبه داشته باشد. واقعیت این است که اگر مسجد، مسجد باشد جاذبه دارد؛ اما وقتی که ما مسجد را از روحش و از معنا و محتوا تهی کردیم- محتوای مسجد باید اقامه صلوه و ایتاء زکات باشد آن چیزی که حقیقت مسجد است. اگر این طور نبود از محتوا خالی میشود. از هدفش فاصله میگیرد. مثل پیکری که جانش را از آن گرفته باشید؛ حالا شما هی با ادکلن و عطر این پیکر را خوشبو کنید ممکن است که لحظاتی خوشبو به نظر آید؛ ولی باز هم بعد از مدتی بوی تعفن او منتشر میشود- وقتی ما مسجد را از محتوای مسجد و از اهداف مسجد – که رسیدگی به محرومیت ها به معنای واقعی است و تلاش برای عدالت اقتصادی است و فرهنگ سازی و …است- جدا کنیم، مجبوریم برای اینکه مسجد یک جایگاهی داشته باشد، آشپزخانه و باشگاه و … برایش فعال کنیم.
مسجد؛ تنها محل تربیت؟
ما ادعا نمیکنیم مسجد تنها محل تربیت است، بلکه ادعا میکنیم مسجد بهترین محل انسانسازی است. به تعبیر قرآن «فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُواْ »(توبه؛۱۰۸) در مسجد کسانی هستند که دغدغه پاکیزگی دارند. مسجد به عنوان کانون اصلی ارتباط با خدا است. هرچند در خانه هم میشود نماز خواند، اما فرمود «لاصلاه لجارالمسجد الا فی المسجد» با فرض اینکه بنده دسترسی به مسجد دارم، مناسب نیست که خانهام را برای نمازهای واجب قرار دهم بلکه باید به جمع مسلمین رفت. یک موضوع خود مکان است و موضوع دیگر در جمع مسلمین بودن است.
مکان مسجد اصالت دارد یا جمع مسلمین؟
هم مسجد موضوعیت دارد و هم جماعت مسلمین؛ اگر این دو باهم تلفیق شد، اهمیت دوچندان میشود. میگویند مستحب است با کسی که در مسجد حضور پیدا نمی کند، هم غذا نشوید، همسایه نشوید، مشورت نکنید، به او زن ندهید و از او زن نگیرید. که این نکته آخر بوی تربیتی میدهد. یعنی ای کسی که میخواهی ازدواج کنی اگر میخواهی فرزندانی که مومن به خدا و پیامبر داشته باشی، مستحب است که از خانوادهای زن بگیری که مدیر آن خانواده- پدر دختر- با مسجد غریبه نباشد. البته نمیگویند که تنها همین ویژگی کفایت میکند. گویی میخواهد بیان کند که از حقوق فرزندان احتمالی در آینده این است که اجازه ندهید که سایه یک پدر یا سایه یک دختری که پدرش با مسجد بیگانه بوده است، روی سر فرزندان شما باشد.
وقتی انسان وارد یک محیطی معنوی مثل مسجد میشود، خود این فضا تا حدود ۳۰-۴۰ درصد انسان را میبرد و انسان را از حالت مادی خارج میکند و زمینه انس انسان با خدا را فراهم میکند. بر اساس تجربه ما این مطلب روشن است که وقتی جمعی از جوانان در مکانی غیر از مسجد- همچون یک کانون فرهنگی، منزل شخصی و…- جهت کار فرهنگی و تربیتی جمع میشوند، احساس میشود که سرعت عمل تاثیر گذاری خیلی کمتر است در مقایسه با فضای مسجد. ما اعتقاد داریم که تمام ذرات عالم و تمام ذرات محیط ما شاهد اعمال ما هستند و نسبت به اعمال ما واکنش دارند. «یسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض»، « یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها»(زلزال،۴) زمین اخبارش را بیان میکند. آن زمین و فضایی که روزی چند صد نفر از انسانها در آن با نیت خالص با خدای خودشان ارتباط برقرار کرده اند، در و دیوار آن فضا فرق میکند با جایی که همچنین اتفاقی در آن نیفتاده است. این در اعتقادات ما هست. در قرآن هم بیان شده: « وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَکِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ»(اسراء؛ ۴۴) همه چیز تسبیح میگویند. تسبیحی که ما متوجه نمیشویم.
در بعضی از روایت آمده که بعضی از فرشتگان به عالم عرش میروند، عده ای دیگر از فرشتگان از آنها میپرسند شما کجا بودید که ما از شما بوی عطر استشمام میکنیم. میگویند ما در میان جمعی بودیم که از پیامبر و از اهل بیت پیامبر سخن میگفتند. به خاطر صحبت اینها عطری متصاعد میشد و ما معطر شدیم. فرشتگان دیگر میگویند آدرس بدهید ما برویم آن مکان و استفاده کنیم. فرشتگان معطر میگویند آن جلسه تمام شد و آن جمع پراکنده شدند. بعد فرشتگان میگویند آدرس بدهید برویم تا از عطری که در آن مکان است استفاده بکنیم. اعمال ما انسانها در مکان و فضا تأثیر دارد.
حالا مسجد، مکانی که ۵۰۰ نفر و یا هر چند نفر وارد میشوند و قصدی ندارند مگر تسبیح و ذکر خداوند- فارغ از تمام مسائلی چون دروغ، خودنمایی و…- چقدر در این مساجد توبه اتفاق افتاده که ما نمی دانیم؟ چقدر انسانهایی که با خدا قهر هستند میآیند و در مسجد آشتی میکنند. بعد طبعاً در آن لحظه این آیه جالب است که «ان الله یحب التوابین» یعنی نظر محبت پروردگار به یک بنده که در آن فضا حضور دارد وارد شده است. آن قضیه که حضرت موسی با چند ده هزار نفر به نماز استسقاء- نماز باران- رفتند، هر چه دعا کردند باران نیامد. به حضرت موسی گفته شد یک نفر بین شما هست که فرد گنهکاری است و تا او بین شما باشد دعا برآورده نمی شود. حضرت موسی اعلام کردند که او از جمع خارج شود تا باران بیاید. آن فرد در یک لحظه بین خودش و خدا توبه کرد و باران نازل شد در حالی که کسی ازجمع خارج نشد. در مقام مناجات سوال شد که خدایا کسی از جمع خارج نشد اما باران نازل شد ؟ خداوند فرمود او توبه کرد. یک نفر در جمع وقتی قهر کرده و جرقه ارتباط و آشتی با خدا را میزند همچنین وضعیتی پیش میآید.
امام جماعت کیست؟
امام جماعت آن کسی است که مسجدداری کند واین کار، تمام نشدنی است. چون شبیه مدیریت کشور است. همه جور انسان در آن رفت و آمد دارند و همه با خدا کار دارند. یکی از مهمترین جاهایی که به ذهن فرد میرسد که کارش را با خدا طرح و حل کند، مسجد است.
من معتقدم که از مسجد تمامی نیازمندیهای مادی و معنوی انسانها- ارتباط مردم با خدا و ارتباط مردم با همدیگر- را میشود مدیریت، تنظیم، آسیب شناسی و آسیب زدایی کرد.
اگر مسجد، مسجد باشد هیچ ضرورت ندارد امکانات و سرمایه های عظیم مثل وسایل ورزشی و … را توی مساجد محاسبه کنیم. ما میتوانیم این میلیاردها بودجه و امکانات را در جای شایسته خودش قرار بدهیم و استفاده کنیم. مسجد اگر روح داشته باشد چه کسی از او استقبال نمی کند هر انسانی حتی کفار و یهودی و مسیحی. اگر ما توی مساجد منع مسیحی و یهودی نداشته باشیم و مسجد واقعاً مسجد باشد، حتی آنها هم میآیند و با خدای خودشان در مسجد مناجات میکنند. چون او هم میخواهد با خدای خودش حرف بزند چه رسد به مسلمان.
دیدگاهتان را بنویسید