محمدحسین نیرومند

کلاه گشادی که کاراوادجو بر سر کاردینال‌ها گذاشت

۹۹/۰۵/۱۵، ۷:۴۹ ق٫ظ

چند سال بعد کاردینال‌های مسیحی تازه متوجه شدند که کاراوادجوی ملحد و ضد مسیح، چگونه سر آن‌ها را کلاه گذاشته است و نقاشی آهانت آمیز و ضددینی خود را به نام نقاشی مذهبی و دینی به کلیسای مسیحی قالب کرده است! اما دیگر دیر شده بود. این تابلوی ملحدانه باقی ماند! و شد سرمشق دیگران.

محمدحسین نیرومند نقاشی میکل‌آنجو مریسی دا کاراوادجو

به گزارش «ایام»، محمدحسین نیرومند؛ گرافیست و هنرمند برجسته کشورمان در یادداشتی در صفحه شخصی‌اش به بهانه بررسی یکی از تابلوهای «میکل‌آنجو مریسی دا کاراوادجو»، به یک آسیب محتمل فراروی «مدیران هنری» پرداخته است.

کلاه گذاشتن اهل هنر، بر سر سفارش‌دهندگان آثار هنری، داستان امروز و دیروز نیست. تنها کارگزاران فرهنگی کشور ما نیستند که از این بابت بارها سرشان کلاه رفته است! این ماجرا کراراً در تاریخ هنر تکرار شده است. برای اثبات این ادعا، مثالی از تاریخ نقاشی ارائه می‌کنم.  

میکل‌آنجلو مریسی دا کاراوادجو در حدود سال ۱۶۰۰ از سوی کلیسای رم ماموریت می‌یابد تا بر اساس داستان ذبح اسحاق (به تعبیر مسیحیت) دو تابلوی نقاشی فاخر بسازد. کاراوادجو دو تابلوی نقاشی را کشید و تحویل کاردینال‌های سفارش‌دهنده داد. یکی از آن دو نقاشی، این تابلوی پیش رو است. 

نقاشی میکل آنجلو تحلیل محمدحسین نیرومند

بررسی و تحلیل نقاشی: شانه‌ی فرشته، ساعد و دست او، دست ابراهیم و شانه و چهره‌ی اسحاق، خطی را به شکل خطی مورب و پر انرژی شکل داده‌اند. جهت حرکت خط بصری از بالای سمت چپ به پایین سمت راست است، بدین ترتیب نیروی شدیدی به سوی چهره اسحاق وارد می شود. این نیرو به عزم ابراهیم در انجام ماموریتش باز می گردد، اما چهره‌ی وحشت زده‌ی اسحاق عدم تمایل او را به این اقدام پدر نشان می‌دهد.

محمدحسین نیرومند نقاشی میکل‌آنجو مریسی دا کاراوادجو

مجاورت چاقو، چهره اسحاق با معصومیت گوسفند، تضاد معناداری را ایجاد نموده است. گویی نقاش سعی دارد سرنوشت این دو را با هم گره بزند. به عبارتی،  گویا نقاش سعی دارد عمل ابراهیم را غیر طبیعی و حتی انسانی جلوه دهد، عملی که فرزندش نیز از آن چندان راضی نیست!  

محمدحسین نیرومند نقاشی میکل‌آنجو مریسی دا کاراوادجو

فرشته تقریباً هم سن و سال اسحاق است، کم و بیش شباهت‌هایی هم به او دارد. هردو برهنه‌اند. بال فرشته تا حدود زیادی توسط قاب حذف شده است، تنها بخش کوچکی از بال به صورت لکه رنگی کوچکی دیده می‌شود. به طوری که شما می‌توانید فرشته را جوانی تصور کنید که مانع کشتن ابراهیم می‌شود!

محمدحسین نیرومند نقاشی میکل‌آنجو مریسی دا کاراوادجو

نکته جالب اینکه در بررسی‌های علمی انجام شده بر روی این تابلو، توسط اشعه ایکس مشخص شده است که مدل اسحاق و فرشته یک فرد بوده است. هنرمند با ایجاد این شباهت بین دو پرسوناژ، قصد بر آن دارد تا نشان دهد فرشته، تجلی مظلومیت اسحاق است که قرار است توسط پدرش قربانی گردد!

محمدحسین نیرومند نقاشی میکل‌آنجو مریسی دا کاراوادجو

کاراوادجو مدل‌هایش را از میان مردم کوچه و بازار بر می‌گزید. و به گفته خودش هیچ معلمی جز طبیعت را نمی‌پذیرفت. شمایل حضرت ابراهیم، یکی از همین مردم کوچه بازار است. به این ترتیب کاراوادجو، ماجرای «ذبح عظیم» را تا حد یک اتفاق سطحی، عوامانه و به زعم او، انتقاد برانگیز تقلیل می‌دهد.

چند سال بعد کاردینال‌های مسیحی تازه متوجه شدند که کاراوادجوی ملحد و ضد مسیح، چگونه سر آن‌ها را کلاه گذاشته است و نقاشی آهانت آمیز و ضددینی خود را به نام نقاشی مذهبی و دینی به کلیسای مسیحی قالب کرده است! اما دیگر دیر شده بود. کاردینال‌های سفارش‌دهنده و کاراوادجوی نقاش مردند، اما این تابلوی ملحدانه باقی ماند! و شد سرمشق دیگران.

هنرمند نقاشی، فرشته را همان سارا مادر اسحاق دانست! و نقاش دیگری، فرشته را در کسوت ابراهیم به تصویر کشید!  
نکته: وقتی بنیاد داستان تحریف شود دیگر این تابلوی نقاشی نمی‌تواند بیانگر ماجرای شگفت‌انگیز ابراهیم خلیل الله و فرزند گرامیش اسماعیل ذبیح الله باشد.


لطفا در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارید
لینک کوتاه: https://ganjnegar.ir/9959

چاپ نوشته


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برگزیده‌ها

مصاحبه با پروفسور بویل درباره ابعاد حقوقی تسخیر سفارت آمریکا
دکترین ضرورت چیست؟
 محاکمه شهروند آمریکایی در دوران کاپیتولاسیون
محکومِ آمریکایی
 سخنرانی حجت الاسلام الهی خراسانی
پیامبری که نمی‌شناسیم
مشاهده همه


تازه‌های شبکه‌های اجتماعی